آبراهام مازلو کیست؟ زندگینامه آبراهام مازلو
آبراهام مازلو (Abraham Maslow) روانشناس آمریکایی بود که به عنوان یکی از بنیانگذاران روانشناسی انسان گرایانه و سلسه مراتب نیازهای معروفش (هرم مازلو)، شناخته شده بود. آبراهام مازلو احساس میکرد که تئوری روانکاوی زیگموند فروید و تئوری رفتاری اسکینر بیش از حد بر روی تاثیرات منفی و یا جنبه های آسیب شناختی تمرکز دارند و همه پتانسیل ها و خلاقیت های موجود در انسان را نادیده می گیرند.
منبع مقاله : آبراهام مازلو کیست ویکی روان
آبراهام مازلو کیست؟
آبراهام مازلو یکی از معروف ترین روانشناسان در تاریخچه روانشناسی است که بیشتر شهرت او به خاطر تئوری هرم مازلو پدید آمده اما او دستاوردهای بسیار دیگری هم دارد.
بررسی زندگینامه آبراهام مازلو
آبراهام مازلو در اول آوریل 1908 در شهر بروکلین، نیویورک به دنیا آمد و در آنجا او اولین فرزند از هفت فرزند خانواده یهودی بود که از روسیه مهاجرت کرده بودند.
در نهایت مازلو در سال 1970 در ایالت کالیفورنیا از دنیا رفت. نام کامل او Abraham Harold Maslow بود.
مازلو دوران کودکی خود را غمگین و تنها توصیف می کرد که بیشتر وقتش را در کتابخانه و غرق کتاب ها می گذراند
سرانجام، مازلو برای تحصیل حقوق به City College شهر نیویورک رفت و با عموزاده خود برتا گودمن ازدواج کرد.
او بعدا به دانشگاه ویسکانسین (Wisconsin) رفت و در آنجا به رشته روانشناسی علاقه مند شد و یک مشاور و راهنمای باتجربه و معتمد روانشناسی به نام هری هارلو به عنوان مشاور دکتری به او کمک می کرد.
آبراهام مازلو در سال 1930 مدرک کارشناسی خود را در رشته روانشناسی از دانشگاه ویسکانسین گرفت.
به همین ترتیب مدرک کارشناسی ارشد در سال 1931 و دکترای افتخاری در سال 1934 را اخذ نمود.
نظریههای انسان گرایانه و حرفهای از آبراهام مازلو
آبراهام مازلو تدریس در کالج بروکلین را در سال 1937 آغاز کرد و تا سال 1951 به عنوان عضو هیات علمی دانشگاه، کار خود را ادامه داد.
در این مدت او تحت تأثیر روانشناسی گشتالت ( Gestalt ) ماکس ورتایمر ( Max Wertheimer ) و انسان شناسی روت بندیکت ( Ruth Benedict ) قرار گرفت.
آبراهام مازلو معتقد بود که آنها افرادی استثنایی هستند و از رفتار آنها یادداشت برداری می کرد و آن را تجزیه و تحلیل می کرد.
این تحلیل به عنوان پایهای برای نظریه و تحقیقات او در زمینه پتانسیل انسانی عمل کرد.
ورود آبراهام مازلو و روانشناسی انسان گرایانه
مازلو در دهه 1950، به یکی از بنیانگذاران و نیروهای محرک مکتب فکری مشهور، روانشناسی انسان گرایانه تبدیل شد.
نظریههای او از جمله سلسله مراتب نیازها، خود شکوفایی و تجربه اوج، موضوعات بنیادی در جنبش انسان گرایی بودند.
فرآیند خودشکوفایی در تئوری مازلو نقش اساسی داشت.
وی این گرایش را “استفاده کامل و بهره برداری از استعدادها، ظرفیتها، پتانسیلها و غیره” تعریف کرد.
به عبارت دیگر، مردم دائما در تلاشند تا به تمام توان خود برسند. خودشکوفایی یک نقطه پایان و یا هدف نیست.
این یک فرآیند مداوم است که در آن افراد ظریفت خود را گسترش میدهند و به قلههای جدیدی از رفاه، خلاقیت و خودشکوفایی دست مییابند.
آبراهام مازلو معتقد بود که افراد خودشکوفا دارای چندین ویژگی مهم هستند.
برخی از این موارد شامل مقبولیت خود، خود جوشی، استقلال و توانایی رسیدن به اوج تجارب بود.
کمک به روانشناسی
در زمانی که بیشتر روانشناسان بر جنبه هایی از طبیعت انسانی که غیر طبیعی به حساب می آمد، متمرکز می شدند، آبراهام مازلو تمرکز خود را تغییر داد تا به نکات مثبت سلامت روان توجه کند.
علاقه آبراهام مازلو به پتانسیل انسانی و به دنبال تجربه اوج و بهبود سلامت روانی با دنبال کردن رشد فردی، تاثیر ماندگاری بر روی روانشناسی داشته است
در حالی که کار مازلو برای بسیاری از روانشناسان دانشگاهی مطلوب نبود، برخی پیشنهاد کردند که سلسله مراتب او باید بروز رسانی شوند و نظریه های او به دلیل افزایش علاقه به روانشناسی مثبت مجدد احیا شوند.
سلسله مراتب نیازهای انسان (هرم مازلو)
سلسله مراتب نیازها برگرفته از باور مازلو است که:
خواستههای بنیادی انسان با وجود بسیاری از تمایلات آگاهانه، شبیه هم هستند
سلسله مراتب نیازهای مازلو حاکی از آن است که افراد دارای نیازهای گوناگونی هستند و چون این نیازها برآورده میشوند، قادر به دنبال کردن نیازهای دیگر هستند.
نیازهای پایه در سلسله مراتب او در طبیعت اصلی هستند، به تدریج با افزایش سلسله مراتب، بیشتر به نیازهای اجتماعی، عاطفی و خود شکوفایی می پردازیم.
آبراهام مازلو در مقاله اصلی خود درباره انگیزه انسانی، سلسله مراتب نیازهای خود را متشکل از پنج نیاز توصیف میکند، که عبارتند از :
- فیزیولوژیک
- امنیت
- عشق
- عزت نفس
- و خود شکوفایی
که به صورت هرم سازماندهی میشود و نیازهای فیزیولوژیک انتهای هرم را تشکیل میدهد.
مازلو این نیازها را “سلسله مراتب قدرت کامل” توصیف میکند.
به عبارت دیگر، سطح اول نیازها (فیزیولوژیک) مهمترین آنهاست و تا زمانی که از آنها مراقبت شود، آگاهی را در انحصار خود قرار خواهد داد.
هنگامی که یک سطح از نیازها در نظر گرفته میشود، ذهن تا سطح بعدی نیازها حرکت میکند، تا زمانی که خود شکوفایی به دست آید.
البته، این به این معنی است که طبق گفته آبراهام مازلو:
به طور میانگین، اعضای جامعه ما از خواسته های خود تا حدی قانع و تا حدی ناراضی هستند
در حالی که روانشناسی انسان گرایانه نهایت تاثیر خود را گذشته، سلسله مراتب نیازهای مازلو هنوز یک جنبه مهم و شناخته شده از روانشناسی مدرن است.
کاربرد هرم مازلو چیست؟
سلسله مراتب نیازهای انسان، اخیرا برای استفاده در مراقبت خانگی، برای استفاده در برنامه ریزی شهری، توسعه و مدیریت و حتی برای مطالعات پلیسی تطبیق داده شده است.
جالب است که، مقالات دیگر روانشناسان همگی سلسله مراتب نیازها را به جوامع تطبیق می دهند تا افراد.
این مطالعات اخیر نشان می دهد که سلسله مراتب نیازها بر روانشناسی مدرن تأثیر گذاشته است در صورتی که آبراهام مازلو این را پیش بینی نکرده بود.
اگرچه آبراهام مازلو در ابتدا به فلسفه علاقه مند بود، اما برای اولین بار از طریق رفتارگرایی وارد دنیای روانشناسی شد.
مدتها پیش، ناامیدی مازلو از محدودیت های رفتارگرایی و روانکاوی او را بر آن داشت تا به توسعه روانشناسی انسان گرایانه و سلسله مراتب نیازها بپردازد.
امروزه این سلسله مراتب نیازها، همچنان اهمیت دارد.
فراتر از سلسله مراتب نیازها، درسهای روانشناسی انسانگرایانه تا حدی از جنبش مثبت روانشناسی برگرفته شده است.
به طور خاص، هر دو جنبش فراتر از بیماری روانی و درمان علائم بر انسانیت متمرکز هستند.
برای نشان دادن این نکته، روانشناسی مثبت فقط به خاطر حذف اضطراب بر افزایش رفاه تمرکز نمیکند بلکه به خاطر بهبود زندگی مردم و بهبود جامعه بر افزایش رفاه متمرکز است.
آبراهام مازلو با این تمایلات می خواست که مردم زندگی بهتری داشته باشند و در طول این راه بر منحصر به فرد بودن انسانیت نیز آگاهی داشته باشند.
تجربیات شخصی که این میل را در آبراهام مازلو به وجود آورد، انزوا در دوران کودکی و واکنش شدیدش به وحشت های جنگ جهانی دوم بود.
شاید واکنش او به این تجربیات الهام بخش همه ما باشد.
منبع مقاله : آبراهام مازلو کیست ویکی روان